ما بد شانسيم!
زندگی قشنگ و زیباست
اما ، ما بد شانسيم
باد درست جاي مي وزد
كه در آن پناه گرفته ايم
ما بد شانسيم
و كاري هم نمي شود كرد
به هر ضيافتي رفتيم
قورباغه هايي كه راه گم كرده بودند
سر از ليوان هاي ما در آوردند.
اما ، ما بد شانسيم
باد درست جاي مي وزد
كه در آن پناه گرفته ايم
ما بد شانسيم
و كاري هم نمي شود كرد
به هر ضيافتي رفتيم
قورباغه هايي كه راه گم كرده بودند
سر از ليوان هاي ما در آوردند.
رسول يونان
من يك پسر بد بودم

+ نوشته شده در پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۸۷ ساعت 0:13 توسط علی
|
اگر به خانه من آمدی ای مهربان برای من چراغ بیاور ... و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم. اگر در سرزمین عجایب زندگی می کردم بهتر از این بود!!! در واقعیت من و تو با هم غریبه ایم و در رویای من یکرنگ و صمیمی نه در واقعیت می توانم نزدیک شوم و نه در رویا هایم از تو دور اگر در سرزمین عجایب زندگی می کردم بهتر از این بود! آیا این حس غریب عشق است؟ به من بگو آیا این عشق است؟ چقدر خسته ام تمام خیا با نها را دود و همه پنجرها را غبار گرفته کجاست بلورهای عاطفه؟ کجاست آرزوهای سبز؟ کجاست این همه عشق؟ خدا یا رنگی به د نیا بزن و رنگی به من. .